سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نوشته هایی که دوستشان دارم

خدایــــا

بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم

بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم

بابت لحظات شادی که به یادت نبودم

بابت هر گره که به دست تو باز شد 

و من به شانس نسبتش دادم

بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر را تو دانستم

مرا ببخش ...


نوشته شده در یادداشت ثابت - یکشنبه 93/4/2ساعت 12:8 عصر توسط سادات بــــانو نظرات ( ) |

.


مـــــیدونے ..
وقـــــتی تــــــو نبـاشے ...
 دنیـــــا تـــمـــــــــوم میشـــــہ ؟!


نوشته شده در شنبه 94/8/16ساعت 8:44 عصر توسط سادات بــــانو نظرات ( ) |

گویند چرا ، تو دل بدیشان دادی

والله ، که من ندادم  ایشان بردند دوست داشتن



ابوسعید اباالخیر

 

...


نوشته شده در شنبه 94/8/16ساعت 8:23 عصر توسط سادات بــــانو نظرات ( ) |

به تکلّم..

به تبسّم ..

به خموشی..

به نگاه ..

می توان برد به هر شیوه دل آسان از دست !



کلیم کاشانی

...


نوشته شده در شنبه 94/8/16ساعت 8:17 عصر توسط سادات بــــانو نظرات ( ) |

...

... و آنــکس که تـو را بـی تــو کنـــد ؛ یــارِ تـو اوست !


نوشته شده در شنبه 94/8/16ساعت 8:13 عصر توسط سادات بــــانو نظرات ( ) |

هوای تو داره دنیام‌و می‌گیره 
من از این اتفاقِ تازه خوشحالم 
نفس‌های منو عطر تو پر کرده‌ 
از این احساس، بی‌اندازه خوشحالم 

کنارت راه میرم اوج می‌گیرم 
کنارت عشق ، رنگ زندگی میشه 
شروعم کن تموم واژه‌ها اینجان 
شروعم کن تو هر جوری بگی میشه 

سپردم قلبم‌و دست تو می‌دونم 
که یادت بهترین تسکین دردامه 
تو این دنیا همین که عاشقت باشم 
تصور می‌کنم دنیا تو دستامه .. 

طهمورث پورمحمد



نوشته شده در جمعه 94/5/23ساعت 3:43 عصر توسط سادات بــــانو نظرات ( ) |

عطرِ روی چادرت، ما را روانی می‌کند

وای! عقلم با دلم دارد تبانی می‌کند!


چشم‌های شوخ وُ شنگت مثل اشعار عُبَید..

نغز و شیرین می‌زند، مزّه پرانی می‌کند!

...


نوشته شده در چهارشنبه 94/5/7ساعت 2:12 عصر توسط سادات بــــانو نظرات ( ) |

مثل موسیقی آرامى که خوابت مى کند

عشق مى آید به آسانى خرابت مى کند


هر چه مى گویى که بگذر دورى از او بهتر است

فال حافظ باز با شعرى مجابت مى کند


مى شکستى کاش با حرفى سکوتم را که گاه

خواهش یک شیشه را سنگى اجابت مى کند


خمره خمره دردها را مى گذارم زیر خاک

دل نترس این خمره ها روزى شرابت مى کند


زندگى بى عشق یا مردن به جرم عاشقى

قبر گاهى در دل تاریخ قابت مى کند..

شاعر : نمیدونم :(


نوشته شده در چهارشنبه 94/4/3ساعت 12:1 عصر توسط سادات بــــانو نظرات ( ) |

یکشنبه است،بوی غزل می دهد تنت

بوی گلاب،بوی عسل می دهد تنت


در انحنای عصر غریبانه ای چنین

انگار باز طعم بغل می دهد تنت


آهسته تر قدم بزن از روی شعرهام

روی زمین بکر، گسل می دهد تنت

 
ـ حیّ علی ببوسمت عالیجناب شعر!

ـ حیّ بخیر خیر عمل می دهد تنت

 
عاشق ترین دقایق یکشنبهء منی

وقتی مجال بحث و جدل می دهد تنت


من هم به رقص آمده ام بس که آنقدر

مفعولُ فاعلاتُ فعل می دهد تنت

 
صبح یکشنبه شاعر این چند بیت مست

طعم غزل، عسل و بغل می دهد تنش...

ابوذر دارابی


نوشته شده در یکشنبه 94/3/17ساعت 6:14 عصر توسط سادات بــــانو نظرات ( ) |

نسیمی بافه های گیسوانم را رها کرده

خدا با بی قراری سرنوشتم را بنا کرده

همیشه معتقد بودم که عشق افسانه ای واهی است

ولی انگار حالا در دلم آتش به پا کرده

پشیمان است هرکس عشق را پنهان نگه دارد

پشیمان تر کسی که عشق خود را برملا کرده

مگو با هیچ کس راز دلت را... زود می میرد

گل سرخی که مشتش را برای خلق وا کرده

زمین هم دوست دارد در کنار آسمان باشد

ولی تنها به یک دیدار از دور اکتفا کرده

تو روز آخر اسفند من آغاز فروردین

خدامارا به همدیگر رسانده یا جدا کرده؟

طیبه عباسی

...


نوشته شده در شنبه 94/2/19ساعت 2:27 عصر توسط سادات بــــانو نظرات ( ) |

   1   2   3   4      >
Design By : Pars Skin